يکی از دوستام که دختر يه خانم دکتر حاذقه تعريف ميکنه چند سال پيش يکی از همدانشگاهیاش که دوست پسرش هم بوده، به زور و التماس ازش ميخواد از مادرش يه گواهی بگيره که سخت مريضه تا بتونه يه ترم مرخصی بگيره. دوست من ميگه که نميتونه اين کار رو بکنه چون گواهی به اسم پسر صادر ميشه و اون واسه اين اسم هيچ توجيهی نداره. پسر هم يه کمی فکر ميکنه و پیشنهاد میکنه گواهی به اسم مامک صادر بشه تا بعدا تبدیل بشه به سيامک! دوست منم قبول ميکنه و اونقدر برای مادرش از دعواهای زناشويی مامک با شوهرش و اينکه اين ترم اعصاب درس خوندن نداره ميگه که خانم دکتر راضی ميشه و گواهی رو صادر ميکنه… میدونین همه چیز عالی بوده، حتی تغییر مامک به سیامک به راحتی صورت میگیره اما مشکل وقتی پیش میاد که متوجه میشن خانم دکتر عزیز یه ناراحتی زنانه رو علت مرخصی از تحصیل ذکر کرده بودن!