بابام اصفهانيه. لهجه نداره اما خوب بعضی کلمهها رو یه جور دیگه ميگه. کلمههایی مثل چادِر، مْداد، دْرخت، پاين، لْباس،…
اولين تاثير این موضوع روی جوجه بزرگه، تو کلمه لباس خودشو نشون داد. ميگفت: لْباس! هر چی من بهش یادآوری میکردم، فايده نداشت که نداشت. یه بار که داشتم لباسای بابا رو ميريختم تو ماشين لباسشویی پسرم اومد، يه خورده نگاه به لباسا کرد، يه کم به ماشين و آخرش به من. بعد با احتياط پرسيد: مامان، داری لْباسای بابابزرگ رو ميريزی توی لِباسشويی؟
اولين تاثير این موضوع روی جوجه بزرگه، تو کلمه لباس خودشو نشون داد. ميگفت: لْباس! هر چی من بهش یادآوری میکردم، فايده نداشت که نداشت. یه بار که داشتم لباسای بابا رو ميريختم تو ماشين لباسشویی پسرم اومد، يه خورده نگاه به لباسا کرد، يه کم به ماشين و آخرش به من. بعد با احتياط پرسيد: مامان، داری لْباسای بابابزرگ رو ميريزی توی لِباسشويی؟
فسقلی…میدونه لْباس مال کجاست و لِباس مال کجا!