ديروز صبح داشتم به بچهها صبحونه ميدادم. يه لقمه نون و کره و عسل به پسرم و يه لقمه خيلی کوچولو نون و کره به دخترم. (راسته که عسل واسه بچههای زير دو سال خوب نيست؟) پسرم همچين که لقمهشو ميجويد گفت: مامان اين عسل شيرينا رو کی آورده؟ گفتم: من از سوپر مارکت خريدم. گفت: نه، ميگم کی اينا رو به ما داده؟ تازه فهميدم منظورش چيه، گفتم: اينا رو زنبورای عسل واسه ما درست کردن. سرشو محکم تکون داد و گفت: آهان و به خوردنش ادامه داد. بعد یکی دو دقیقه زل زد به من که به خواهرش چی ميخوام بدم، حرکت دستم رو عمدا کند کردم تا ببينه. با کنجکاوی پرسيد: به ناشا عسل نميدی؟ گفتم: نه، اون واسهش عسل هيچ خوب نيست. گفت: گناه داره خواهری. دلش ميشکنه. خندهم گرفت. گفتم: خيلی خوب، الان درستش میکنم. و رفتم و ظرف مربا رو آوردم و اول یه لقمه با مربا به پسرم دادم و بعدشم توی لقمهای که واسه ناشا ميگرفتم يه کمی از شهد مربا رو گذاشتم. نميدونم چرا این بچه هميشه در مقابل طعمای جديد از خودشون واکنش منفی نشون ميده، چون به محض حس کردن تفاوت مزه، با نوک زبونش لقمه رو با کلی تف! از دهنش بیرون انداخت.
تا اومدم حرفی بزنم پسرم روشو کرد به خواهرش و با ناراحتی گفت: تف نکن. ميدونی اينا رو زنبورای مربا برات درست کردن؟ میدونی حالا دارن گریه میکنن؟
ببينم دور و بر خونه شما کندوی زنبور مربا پيدا نميشه؟!