درخت گردو

…توی ایران عادت کردیم زن رو همیشه تحت سرپرستی یه مرد ببینیم. تا وقتی که دختر خونه‌ست، بابا، وقتی شوهر کرد شوهر و وقتی هم که همسرش مرد… خوب خدا پسر رو واسه همچین روزی به آدم داده دیگه!
حالا اگه یه زنی بنا به هر دلیلی شرایط بالا رو نداشته باشه و یا اینکه بخواد روی پای خودش وایسه، اونوقت میشه درخت گردوی سر گذر. هر کی از راه میرسه واسه میوه هاش نقشه میکشه. همه خودشونو محق میدونن که حتی واسه مدتی خودشون رو صاحب اون بدونن. بعضی ها وقتی دستشون به هیچی نمیرسه فقط پای درخت ادرار میکنن و میرن. بعضیا روی تنه ش قلب تیرخورده میکشن… خلاصه تا وقتی هست و جوونه، میخوان ازش استفاده کنن. بعدم که احساس کنن این درخت ممکنه بیفته روی خونه هاشون، قطعش میکنن. بد هم نیست. چوب گردو ارزش خودش رو داره.
زن تنها، نه چیزی که خیلی ها ازش به عنوان فحش یا ابزاری واسه ضعیف قلمداد کردن زن استفاده میکنن، نه، دقیقا زن تنها یعنی زنی که بدون بادی گاردی به اسم بابا – داداش و شوهر داره زندگی میکنه همیشه در معرض این خطره که درک نشه. مواظبه که خنده هاش حمل بر خط دادن نشه، که سرخوشی ش حمل بر قصد برهم زدن کاشانه بقیه نشه، زن تنها همیشه در معرض این انتخابه که: یا دم دست باش یا پای از دست رفتن آبروت بشین.
زن تنها مدام درحال جا خالی دادنه. از شر آدمایی نامردی که با درخت گردویی که از بد حادثه بجای اینکه وسط چاردیواری باشه، یه کمی اون طرفتر ریشه داده و سر راه اونا قرار گرفته…
شما هم مثل من دارین مدام جا خالی میدین؟

یک دیدگاه برای ”درخت گردو

  1. بازتاب: با بالهای بلند | نوشی و جوجه‌هایش

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.