دم الاغی

از وبلاگ مامان نیلو، بابایی و فراز
اول:
من مشغول شستن ظرفها بودم و فراز هم داشت قسمت دوم كارتن صد و يك سگ خالدار را براي بار صدو يكم ميديد. شروع كرد : مامان بيا مامان بيا مامان زود باش يه چيزي ميخوام بهت نشون بدم .
دستكشها را در آوردم و رفتم توي هال و گفتم : چي ؟ گفت: صبر كن. چند ثانيه اي صبر كردم خبري نشد . گفتم : چي ميخواي نشون بدي ؟
دقيقا با همون ژست خودم گفت : خب يه ذره صبر كن . من گفتم زود بيايي كه تموم نشه مثل جيش كه زود مياد . ولي اون قسمت كه ميخواستم بهت نشون بدم هنوز نيومده . مثل پي پي كه بايد صبر كني تا بياد !
حالا چي ميخواست نشون بده ؟ اينكه اون سگه با پاش زده به سطل زباله و آشغالها پخش خيابون شدند و خيلي كار بدي كرده.

دوم:
به من ميگه : مامان Pony Tail واقعي از Pony tail تو خيلي بلند تره ها .
رحمت به زبان فارسي كه دم اسبي را به جاي دم الاغي انتخاب كرد .
حالا من و الاغ در بلند كردن Tail مان در رقابت هستيم .

نوشی و جوجه هاش امیدوارن شکوفه خنده همیشه روی لباتون باشه….