گل مردونه

از وبلاگ لوح گلین
امروز با سارا حرف ميزدم. از کارهای جديد سوگل ميگفت. چند روز پيش تولدش بوده. به زری جون گفته: «دو تا پيرهن بخرين برام! يه کفش! يه گاليچه!! (قاليچه!) يه شيشه آبليمو!!!! يه شيشه آب پرتگال!!!» زری جون پرسيده: «سوگل جون چيز ديگه نميخوای؟» -«چرا چرا گل هم می خوام.» -«آخی… چه گلی عزيزم؟» -«گل اينکه همه ی اينارو برام بخری!!!!!»