تفریح سالم

طبق معمول آلوشا سبد اسباب بازیهاشو ریخته بود روی زمین و حسابی شلوغ کرده بود. بهش گفتم: «تا ده میشمرم بدو برو اتاقت رو تمیز کن.» و یه کمی اخم کردم. خودشو لوس کرد و گفت: «با دوستی بگو، با بدی نگو! دوست ندارم.» اخمامو باز کردم و گفتم: «آخه اگه با ناراحتی بگم زود اتاقتو تمیز میکنی. اما هر وقت با خنده بهت گفتم یواش یواش کار کردی.» خندید و خودشو به من چسبوند و گفت: «با دوستی جمع کنیم. طول بکشه بهتره. خوش میگذره!!!»