هذیانهای چهار سالگی

پسرکم دوباره حسابی تب کرده… باورکنین کار از شرط احتیاط گذشته. واکسن سرماخوردگی واسه آلوشا حکم اضطرار رو پیدا کرده. عصری دیدم حالش خوب نیست، دستمو گذاشتم رو پیشونینش و گفتم: «مریض احوال شدی پسری!» آب دهنشو به سختی قورت داد و گفت: «نه، بیشتر گریه احوال شدم!»