از وبلاگ مادرانه – گذر:
چند وقت پيش مي خواست بره حمام بهانه وان پلاستيكي بچه گيشو مي گرفت كه مدتهاست توي انباري پايين بايگاني شده. هرچي باباش براش توضيح داد كه ديگه وانش كوچيك شده فايده نكرد. خلاصه من مامور شدم كه رضايتشو جلب كنم. رفتم تو حمام و گفتم مامان مي خواي برات يه استخر درست كنم؟ چشاش گرد شده بود. بعد منم راه آب پاشوره حمامو بستم و اونجا رو پر آب كردم. بچم كلي ذوق كرد. حالا هروقت مي خواد بره حمام مي گه مامان ميشه برا من يه تنگ درست كني!