*یه نامه از یه دوست نادیده

سلام آلوشا جون
تولدت مبارك هوارتا. اميدوارم هميشه شاد و سلامت باشي. دوست دارم خيلي. ببخشيد كه دير برات ميل زدم و تولدت را تبريك گفتم. نمي دونم چرا همش دير مي رسم. تولد مامانت را هم چند روز بعدش فهميدم. آخه من هميشه نيستم. بايد درس بخونم يه عالمه. منو مي بخشي؟؟ ببخش ديگه، خواهشاً. من از اينكه تمام كادوهاي تولدم و تبريكا را فقط روز تولدم نمي گيرم اصلاً ناراحت نمي شم. خوبيش اينه كه تا چند ماه بعد هم كسايي هستن كه تولدت را تبريك بگن.
راستي آلوشا جون، داداش من مي شي؟ آخه من داداش ندارم. قول مي دم خواهر خوبي باشم. باور كن. قولِ قول!! قبوله؟
روز جهاني كودك هم به تو پسر گل و ناشاي عزيز مبارك. امروز هيشكي روز كودك را بهم تبريك نگفت. من هم مجبور شدم خودم به خودم تبريك بگم. آخه سازمان يونيسف مرز دنياي كودكي را هجده سال گذاشته. من هم كه همين دور و برام. ازش فاصله اي ندارم.
مامان نوشي مي شه خواهش كنم از طرف من آلوشا و ناشا را يه ماچ گنده كني؟ تشكر.
آلوشا جوني مواظب مامان نوشي و خواهر كوچولوت حسابي باش. لطفاً ديگه سرما نخور. باشه؟ اين همه چيزهاي خوشمزه، يه چيز ديگه بخور خب. تولد، تولد، تولدت مبارك. الهي صد سال زنده باشي.
مامان نوشي عزيز از شما هم كلي تشكر. ممنون كه لطف مي كني و بهم سر مي زني.
دنيا

* حالا نگین این چیه! این اولین ایمیلیه که واسه آلوشا اومده. باید ثبتش میکردم.