مترجم دو زبانه

روی فرش دراز کشیدم و با سستی به آلوشا گفتم: «بازی کن، تا من یه کمی استراحت کنم.» با خوشحالی گفت باشه و دوید ماشینای فلزی شو آورد و کنارم چید و بعد شروع کرد به ویراژ دادن دور و بر من. تازه چشمام داشت گرم میشد که تکونم داد و گفت: «مامانی میشه اون ماتیسه رو بدی به من؟» خمیازه کشیدم و گفتم: «کدوم ماتیس مادر جون؟» گفت: «همون که کنار دستته.» گفتم: «اینجا ده تا ماشین کنار دستم هست که هیچکدومشون ماتیس نیستن. تو کدومو میگی؟» غرغری کرد و گفت: «اینو میگم دیگه… نوک مدادیه… دیدیش؟» با تردید یه ماشین گنده از میون ماشینا جدا کردم و در حالی که سعی میکردم اسم ماشین رو بخونم پرسیدم: «این؟» خندید و گفت: «آره همینو میگم.» و با بیتابی دستشو دراز کرد. ماشین رو بهش دادم و گفتم: «اما اینجا نوشته اسم این ماشین کرایسلر ه.. نه ماتیس.» و با خودم فکر کردم چه خوب که اسم درست ماشین رو یادش دادم.
نگام کرد و گفت: «کرایسلر؟!… خوب کرایسلر به انگلیسی میشه ماتیس دیگه! من انگلیسی شو گفتم.» و دماغشو بالا گرفت و با بی اعتنایی بوقی زد و رفت.
کم که نمیاره!!!