چند روز پیش داشتم آلبومای قدیمی رو نگاه میکردم. زمان مجردی، نامزدی، عقد… که یهو آلوشا صورتشو آورد جلوی صورتم و گفت: «مامان چرا تو هیچ کدوم از این عکسا من نیستم؟» صورتشو به آرومی کنار زدم و گفتم: «خوب آخه مادر جون تو هنوز به دنیا نیومده بودی.» یه کمی با حیرت بهم نگاه کرد و گفت: «یعنی میگی من رئیس بانک ملت بیچاره هنوز تو شکمت بودم؟!»