یه شازده با اسب سفید سراغ دارین؟

من: «بچه‌ها میخوایم دم سوپر نگه داریم… چی میخورین؟»
آلوشا: «آب آلبالو.» ناشا: «باغ سیب!»
من: «باشه، یه آب آلبالو واسه آقای آلوشا خان و یه آب سیب واسه ناشا خانوم گل.»
ناشا: «باغ سیب میخوام!»
من: «مامانی باغ سیب نه… آب سیب… ببین چی میگم؟ آب سیب رو میخورن.»
ناشا: «میدونم… نمیخوام… باغ سیب میخوام!» من: «!!!*»
*ما اینجا دم خونه‌مون دو جور باغ سیب داریم! یکیش که باغ سیب شمس پهلوی سابقه (بنیاد مستضعفان فعلی!) و یکیش یه سوپر مارکت روبروی در ورودی باغ… راستش زور من به خرید هیچکدومش نمیرسه… راه حلی سراغ دارین؟!