تمرین خواندن

نوشته‌شده در بدست

حالا باور بکنید یا نکنید آلوشا خوندن و نوشتن یاد گرفته. بدون هیچ آموزشی. نمیگم حرفه ای. اما کم کم شروع کرده به خوندن تابلوی مغازه ها… یا عنوانای درشت روزنامه ها. دفتر هم که بهش بدی سعی خودشو میکنه. گاهی هجی کلمات رو از من میپرسه. مثلا میگه علی رو چطوری مینویسن. میگم: عین لام ی… بعد نگاه میکنم میبینم تو دفترش نوشته علی.
دیروز بعد از اینکه یکی از سریالهای فارسی تلویزیون تمام شد، با شوق و ذوق به آلوشا که داشت با ماشینش بازی میکرد نگاهی کردم و گفتم: «آلوشا جان بخون اسما رو… بخون مادر! ببین نوشته حسن.. حالا چی؟ مینا. بخون اسم هنرپیشه ها رو.» آلوشا با بی میلی سرش رو از رو ماشینش بلند کرد و گفت: «چی رو بخونم؟» با هیجان گفتم:«اسما رو… اسما رو بخون!» اما قبل از اینکه آلوشا بخواد واکنش نشون بده ناشا خودش رو انداخت وسط و گفت: «من میخونم… وایسا من میخونم: اسممممممممما…. اسمممممممممممما… اسممممممممممممممما……» و در حالیکه به صداش اوج میداد با انتظار تشویق به صورتم خیره شد!

.

شما هم از خاطراتتون بگین

یک دیدگاه برای ”تمرین خواندن“

  1. خونه جديد مبارك باشه ..نوشي خانم… اسم جوجوي خواهر هم براي سادگي ::مثلاَ سام..راد .. راستي غضنفر هم زياد تلفظش سخت نيستا

    لایک

  3. سلام
    خونه جديد مبارك! در مورد اسم…پارسا چطوره؟ در ضمن ميتونن دوتا اسم براش بذارن(middle name) اسم اول ايروني و وسطي يه اسم راحت بين المللي. منكه نقشه ام براي بچه آينده همينه!
    شاد باشي
    پانته آ

    لایک

  5. سلام نوشي جونم يه بار ديگه خونه نو مبارك والبته اين بار دكوراسيون جديد هم مبارك ،اينجا خيلي بيشتر بهت مي آد،آلوشاي باهوشم رو ببوس.
    به ما سر بزني خوشحال مي شيم

    لایک

  9. سلام نوشي جون مبارك باشه – بلاخره تصميمتو گرفتي ؟؟ — عزيزم منم سعي ميكنم هر چه زودتر لينكتو درست كنم – راستي دو تا كوچولوي نازتو ببوس از طرف منو ماني – بووووووووووووس به سه تا موجود دوست داشتني خونت …

    لایک

  11. خونهء نوتون مبارک باشه امید وارم جز نوشته های شیرین یا گاهی خدای ناکرده …(بدون روزای تلخ شیرینی روزای شیرین از یادمون میره) یا خنده و بازی گوشی یای جوجوات چیز دیگه ای نخونیم. بعدم بزن به تخته و اسپند برای این موش موشک ای ما دود کن. بوس و گازم یادتون نره. و بازم مبارکه.

    لایک

  14. Az inke ba horoofe engilis comment mizaram mazerat mikham vali be dalile inke kharej az iran zendegi mikonam dastresi be fonte farsi nadaram……modate kootahiye ke ba weblog e shoma ashna shodam va mitoonam begam ta dar arze kamtar az yek haftayee ke webloge shoma ro didam tamame posthatoon o khoondam….moghavematetoon baram tahsin barangize…omidvaram ke khodetoon kenare joojehatoon hamishe khosho salamat bashin….

    لایک

  16. سلام بهترین هدیه ای که برای تو مانده همین است می دانم که خوب می دانی باید چه کنی …دیگر همه اضافات است بوی ناب زندگی می دی برام دعا کن …

    لایک

  18. برادر کوچیک من دقیقا به سن و سال الان آلوشا شروع کرد به خوندن و نوشتن ! کاملا سرخود !!! یه روز با زحمت زیاد داشت تابلوی یه مغازه رو می خوند : « نه نه نه نه ….. ما ما ما ما …. نما نما …. ی ی ی ی … ـ» که یکهو رو به من کرد و گفت : آسیا جون اگر من « گ» رو بلد بودم می تونستم بخونم اینجا نوشته : « نمایشگاه » !!!!!!

    لایک

  20. نوشي عزيز چند روزه مي خوام برات كامنت بگدارم . اما نمي شه … مدام هنگ مي كنم … به هر حال اولا مبارك باشه . دوما مبارك باشه . سوما ممنون از كامنت اميدبخشي كه گداشته بودي

    لایک

  21. نوشي جان گفتي خاطره. من با توجه به 3 مطلب پايين ترت يكي از خاطرات بچه داريمو مي نويسم كه ممكنه برات مفيد باشه. پسر من الان 9 سالشه، اونهم همينطور كه ميگي از 4 سالگي گير داده بود كه سيگار سيگار. من قشنگ خودمو يادمه كه خيلي كوچيك بوديم و با خواهرم تا يه مدت كارمون سيگار دزدي بود ( الان گاهي يادش كه مي افتم كه ته سيگارهاي كدوم از فاميلامون رو يواشي از زيرسيگاري كش مي رفتيم و دوتايي مي كشيديم، مورمورم ميشه) تا اينكه از سرمون افتاد و خلاصه خيلي حساس نبودم كه واويلا، ولي اين از ديد شوهر سانتي مانتال من مترادف بود با بزرگترين جنايات تربيتي. اين بود كه يك بار كه يكي از دوستاي سيگاري ام اومده بود خونه امون و رفته بوديم رو بالكن كه اون سيگار بكشه، و obviously سينا هم به عشق سيگار چسبيده بود به دوستم و من من ميكرد، گفتم چيه مامان؟ ميخواي سيگار بكشي؟ از خوشحالي داشت بال در مياورد. گفت آره. گفتم اما تو كه بلد نيستي. گفت نخير، بلدم. گفتم فكر مي كني مامانم. خيلي كار سختيه. تازه سيگار خيلي هم بدمزه است و بدت مياد. گفت نه. گفتم باشه. ولي نگي مامان چرا به من نگفتي ها. بعد سيگار دوستمو دادم بهش و گفتم ديده اي سيگاري ها چه جوري دود از دهنشون در مياد؟ براي اينكار بايد مثل شير كه با ني ميخوري، بكني و بعد هم دودشو بدي بيرون قشنگ.تا دوستم اومد بهم اعتراض كنه هم يه سقلمه بهش زدم كه ساكت. سرتو درد نيارم. بچه ام يه نفسي داد تو و بنفش شد. سيگار رو سريع ازش گرفتم و گفتم چي شد؟ سرشو تند تند تكون داد كه يعني هيچي و دويد تو هال. بس كه قده جلوي ما حتي سرفه هم نكرد و منم آي بخند. دوستم نزديك بود بكشدم ديگه. 10 دقيقه بعد كه رفتيم تو هنوز طفلك حالش سر جا نيومده بود اما نشون به اون نشوني كه از اون موقع كه حدودا 5 ساله بود تا حالا حتي ديگه يه دفعه هم هوس سيگار نكرده. ببخشيد كه انقدر روده درازي كردم اما گفتم شايد اين تجربه ي من به دردت بخوره.

    لایک

  23. دوباره اومدي يه خاطره از داداشم بگم..يه روزي داشتم براي محمد رضا برادرم از دين و پيامبر و اين چيزا صحبت مي كردم ‘ تا رسيدم به اينكه ما پيامبر زن نداريم..يه دفعه محمد رضا با مظلوميت تمام گفت: پس پيامبر اكرم كيه؟؟

    لایک

  24. دوستتون دارم .خونة نو مبارك . دلم خيلي گرفته ، اندازه يه دنيا . يه بار براتون ايميل زدم ولي متاسفانه جواب ايميلم رو كه داده بوديد كامپيوترم نمي تونست فونتش رو بخونه . لطفاً برام ايكيل بزن . از اينجا هر سه تون رو مي‌بوسم.
    nazanin

    لایک

  25. ببين تلاش آدم ها از كجا و كي شروع مي شه ؟ بعد آخرش به كجا ختم مي شه …طفلك جوجه ها چه زود همه چيز رو ياد مي گيرند و بعد يه جائي متوجه مي شن هيچكدوم اين آموخته ها به دردشون نمي خوره ! …نوشي جان ببوسشون دلم براشون حسابي تنگ شده…

    لایک

  26. سلام لينك و لوگوي(رندوم) شما رو تغيير دادم شاد باشين. خوندن براي بچه هايي كه درس نميدونن چيه واقعا لذت بخشه .خوندن كلماتي كه بعدها بايد بهش فكر كنن

    لایک

  27. من برعكس شيما فكر ميكنم خيلي فوق العاده است. سواد داشتن از كودكي… 🙂 خونه نو مبارك

    لایک

  28. سلام
    مدتهاست که وبلاگت رو میخونم! خیلی عالی هست. در مورد دفاع آلوشا از خواهرش: مشابه این اتفاق برای من افتاد در حالی که من 5 ساله بودم و خواهرم 9 ساله و خواهرم به حمایت از من (انتی فمینیستی!) اونهایی رو که من رو اذیت میکردن ادب کرد! هنوز بعد بیست و چهار سال گاهی که همدیگرو میبینیم یاد اون روز می افتیم.

    لایک

  31. سلام،
    خيلي مبارکه خانومي. اميدوارم برات اومد داشته باشه و از خدا مي خوام به تمام آرزوهات برسي و سایه ات هميشه بالاي سر جوجه هات باشه. تنها هديه اي که مي تونم به جوجه هات بدم شعرهاي کودکان هستش که تو وبلاگم مي نويسم.
    موفق باشي و تندرست.

    لایک

  32. salam noooshi khoshegelam:
    midoonam mano nemishnasi vali man to va jojehato mishnasam onghadr ziyad ke fekr mikoonam to khoonatoon neshastam v daram tamashatoon mikoonam (rasty khooneye no mobarak)dar morede esme jojoey jadid ham man khodam mazda ro kheily doost daram kasra va sam va hami ham ghashangan vali man migam bezare ALOOSHA be khoda rast migam kheily ghashange man ke esme pessaram ro mizara(agar ham nazaram to khoone sedash mikoonam aloosha shayad mese alooshaye to bahoosh beshe)dooset dara bachehato bishtar fogholadey bache hat bishtar va ye madar e kameli to az hame bishtar.
    to babe refaghaty ham ke shoooode nemizaram sهrjioo bachehato begire MA BISHTARIM be ghole bozorgan :KHODA BA ON KASSI AST KE GHAVI TARE ma ghavi tarim khiyalet takht
    mokhlese hameye mami haye donya ::mahsa

    لایک

  37. اييييييييييييييييييييييييييييييييي ول به شما سركار خانوم نوشي خانوم ….. كه با گذشت 2 سال، اصالت اينترنتي خودتونو حفظ كرديد و اين چارديواري نارنجي رو دست نخورده گذاشتيد …

    لایک

  38. خواهر خوبم ! خونه نو مبارك…گرچه خيلي دير شده اما به حساب بي معرفتي نگذار….راستي از خوندن مقاله اي درباره وبلاگت توي يكي دو مجله خوشحال شدم و تبريك ميگم….
    اميدوارم شاد باشي…
    يا حق!

    لایک

  43. سلام مامان مهربون..خانه’ نو مبارك (دات نت شدنت).. اميدوارم چراغ خونت پر نور دلت گرم باشه ..
    آزاد باشي.

    لایک

  44. خب با وبلاگتون از طریق یه ویژه نامه آشنا شدم….می بینم که شما هم از به دنیای مستقل خودتون قدم گذاشتین…راستش من خودم هم خیلی دلم می خواد که از پرشین بلاگ جدا بشم…اما به کمک احتیاج دارم….می خوام بدونم به کی می کتونم بگم که یه قالب رام طراحی کنه و کم پول بگیره ..یعنی قالب شما کار کیه…بعدش چطور می تونم یه دومین و هاست خوب داشته باشم و از این حرفا..اگه راهنماییم کنید خیلی ممنونتون می شم….به وب ما هم سری بزنید….خواهش میکنم کمک کنید… جوان ایرانی…

    لایک

  46. سلام. گل بسرت با این هوشی که داره ماشالله خیلی هم طبیعیه که بخونه. من وقتی همین سن ها بودم عموم هی کلمات سخت بهم دیکته می‌کرد تا اذیتم کنه منم از رو نمی‌رفتم!شاد باشید.

    لایک

  47. مباركه .منم از سه سالگى شزوع كردم خوندن . حروف رو جدا جدا نمى خوندم اما مجموعه حروف به صورت تصويرى برام مفهوم داشت. اولين تابلويى كه خوندم و برام معنى داشت : بانك ملى ايران بود . دلم مي خواست همه چيز رو بخونم و مرتب مي پرسيدم كه اينجا يا اونجا چى نوشته ، باهام هم خيلى بردبارى كردند تا از 5 سالگى رسما راه افتادم به كتاب خوندن . من كه اولين دوستم كتاب شد . روزگارم هم اي بد نيست . روزگار جوجه ات هر روز طلايي تر و روشن تر . شاد باشي

    لایک

  48. سلام همشهري.
    از اينكه به خانه من سر زديد و پيغام گذاشتيد متشكرم.
    ايميلي كه دريافت كرديد از نوع «لاتاري ايميل» است و از طرف همان اسكمرهاي 419 ارسال مي شه و تقريبا همان مراحل كلاهبرداري را طي مي كنه. در اين مورد حتما در سايت 419 خواهم نوشت. بهترين كار همان است كه خودتان انجام داديد و ايميل را بي پاسخ گذاشتيد. هر چند شايد تعجب كنيد كه فوروارد كردن اينگونه ايميل ها هم خطرناك است.
    اميدوارم اگر فرصتي شد در مورد تكنيك هاي برخورد با اينگونه ايميلها بيشتر بنويسم. مطلب بسيار جالبه و از طرفي هم پيچيده. براي همين است كه دهها سايت در مبارزه با اين كلاهبرداران فعال هستند. متاسفانه اينها در چند كشور همسايه ما هم حضور جنايتكارانه دارند.
    موفق باشيد.

    لایک

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.