داشتم کامنتا رو میخوندم که با دیدن یادداشتی، ناخودآگاه سر از وبلاگ جالبی درآوردم. طبق روال همه یادداشتهای وبلاگ رو خوندم و به این یکی رسیدم.
از تاریخ درج مطلب خیلی میگذره، اما حیرت من از خوندنش به قدری زیاد بود که حیفم اومد شما اون رو مطالعه نکنین.
داشتم کامنتا رو میخوندم که با دیدن یادداشتی، ناخودآگاه سر از وبلاگ جالبی درآوردم. طبق روال همه یادداشتهای وبلاگ رو خوندم و به این یکی رسیدم.
از تاریخ درج مطلب خیلی میگذره، اما حیرت من از خوندنش به قدری زیاد بود که حیفم اومد شما اون رو مطالعه نکنین.
اگه ركورد شيرين زبونترين داشت . مامان نوشي هم ركورد دار ميشد عزيزم …
لایکلایک
سلام . من 14 مهر 52 هستم . روزش رو نوشتم چون با پسرت در يك روز هستم .
لایکلایک
حتي شما دوست عزيز!!
لایکلایک
سلام!
ظاهراً نصف كامنت من نيافتاد. از دوباره مينويسم.
تبليغات ممنوع!!! حتي شما دوست عزيز.
موفق باشي.
لایکلایک