خاکستر گل سرخ

روی پسرک رو کشیدم، بوسیدمش و از کنار تخت بلند شدم که به آرومی صدام کرد و گفت: «مامان میشه موهاتو رنگ کنی؟» با تعجب برگشتم و پرسیدم: «چرا؟» سر جاش نیم خیز شد و با مهربونی نگام کرد و گفت: «آخه اگه موهاتو رنگ کنی حتی اگه نود و نه سالت هم باشه بازم جوونی. مثل الان نیست دیگه…»