اینا رو مینویسم نه برای اثبات چیزی به کسی،… برای اینکه حس خودم یادم بمونه.
آلوشا 5 سالشه، نوشتن رو خودش یاد گرفته. کسی یادش نداده، اول خوندن رو یاد گرفت و بعدش هم نوشتن رو. حالا سعی میکنه هجی هم بکنه…
اینو تو دفترش نوشته بود. من اتفاقی دیدمش. حتی سعی نکردم ورقش رو صاف و صوف کنم. عکسی هم که ازش گرفتم خوب از آب در نیومد… اما برام ارزش داره. کاغذ رو زدم به دیوار اتاقم.
…
اگه همه دنیا آوار بشه روی سرم، من بخاطر این عشق سرپا خواهم موند….
ببخشید که عین گزارش شد.