تشابه

از وبلاگ زنانه ها: «در ایستگاه قطار ایستاده بودم و نظرم به شیرین زبانی های دختر بچه ای چشم بادامی جلب شد. دخترک که 5 ساله به نظر میرسید به سگی ور میرفت و با صاحب سگ و مادرش (منظورم مادر خودش است و نه مادرِ سگ) همزمان صحبت میکرد.
ـ مامی این خیلی خوشگله ، از آلیس ما هم خوشگله.
ـ خوب آلیس هم قشنگه . اینطوری میگی یه وقت ناراحت میشه ها.
ـ فکر میکنی از آلیس بزرگتر باشه ؟ به نظر من بزرگتره.
ـ شاید بزرگتر باشه، آره.
ـ این خیلی مهربونتر از آلیسه، ببین چه چشمای مهربونی داره . منم اصلا گاز نگرفته.
ـ آلیس فقط یه بار تو رو گاز گرفت، و وقتی که دعواش کردیم دیگه گاز نگرفت. آلیس هم عادت نداره گاز بگیره. تو داری سخت میگیری.
ـ خانم این سگ شما چند سالشه؟
ـ چهار سالشه.
ـ هوم… آلیس فقط سه سالشه. من سگ شما را خیلی دوست دارم. حاضرین با آلیس ِ ما عوضش کنید؟
ـ هوم… خوب من هم سگ خودم رو دوست دارم. آلیس شما هم حتما خیلی مهربان است.
زن رو کرد به مادر بچه و گفت: آلیس ِ شما هم کوکر اسپانیل (یک نوع نژاد سگ، سگ خود خانم از این نژاد بود) است؟
مادر خنده ای کرد و گفت: آلیس خواهر کوچولوی این دختر است و دختر کوچولوی من.
»