دودمان گاو

از وبلاگ صاب‌مرده:
دبیرستانمون خیلی بی در و پیکر بود. به کرات اتفاق می‌افتاد که معلم نداشته باشیم. ما هم از خدا خواسته یه مدت شلوغ می‌کردیم بعد میرفتیم تو حیاط فوتبال. یه بار آمارشو نگه داشتم، در طول یک سال معادل ۲۳ روز معلم سر کلاسمون نیومد.یه بار که معلم غایب بود طبق معمول کلاس رو گذاشته بودیم رو سرمون. کلاس بغل که یه سال از ما بالاتر بودن هندسه داشتن. اسم معلمشون رو یادم نمیاد، ولی یادمه که همه «ق» ها رو «خ» می‌گفت. «دو خطر متخاطع در یک ذوزنخه».

خلاصه این بیچاره از سر و صدای ما از کوره در رفت و اومد تو کلاسمون داد و بیداد: «چه خبرتونه همه مدرسه رو رو سرتون گذاشتین؟ می‌خواین تک تکتون رو بفرستم اتاخ آخای مدیر؟ آخه چرا آدم نمی‌شین؟ احمخا، بی شعورا، شما گوساله‌ها جای بچه‌های من هستین!»
پی‌نوشت از نوشی: 😀

یک دیدگاه برای ”دودمان گاو

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.