کار به جنازه سوسک دوم زیر تخت ناشا که کشید، تردید رو توی چشماش دیدم. سعی کردم بیاعتنا باشم، سرم رو به آب کشیدن لیوانای شستهشده گرم کردم و گفتم: «خب، چی میگی؟» بعد زیرچشمی نگاهش کردم و ادامه دادم: «یعنی خودتم میتونیا، درستشم اینه که خودت انجامش بدی، اما اگه فکر میکنی…» قبل از اینکه جملهمو تموم کنم بدون مکث و یه نفس گفت: «فقط زیاد دست به وسایلم نزنین.» و سریع روشو برگردوند.
این جوری بود که بهم اجازه داد هفتهای یه بار اتاقش رو جارو بزنم و گردگیری کنم.
.
ورود به اتاق بچه ها توی این سن نیاز به ویزا و روادید و دعوتنامه داره. 🙂
هی ی ی ی نوجوانی کجایی که یادت بخیر … بقیه رو نمی دونم اما بنده عمرا اگر اجازه داشتم از این ابراز استقلال ها بکنم! خوش بحال نسل جدید 😉
لایکلایک
منم مثل ناشا بودم شیرین جان، دقیقا منم با دیدن سوسک توی اتاقم مجوز تمیز کردنش رو صادر کردم. 🙂
لایکلایک
بگذارید خودش انجام بده . دو تا سوسک یا ده تا سوسک فرق چندانی نمی کنه . مهم اینه که بدونه همیشه یه نفر نیست که نازشو بکشه .(الآن سالهاست که دیگه من اتاق بچه ها رو تمیز نمی کنم . یعنی از وقتی که باید در بزنم برم تو اتاقشون)
لایکلایک
مهم مجوزه، نه تمیز کردن اتاق 🙂
لایکلایک
هممم.. البته من و مامانم کلا نیازی به در زدن نداشتیم. چون همه جای خانه سرای من بود و همه جا را به هم می ریختم. کلا از وقتی آمده ام اینجا خوشحالم که دیگر کسی نیست خانه را به هم بریزد.
لایکلایک
🙂
لایکلایک