بوف کور

ناشا: «سخت نگیر بابا، ما روی هم اسم گذاشتیم، اسم حیوون، مثلا من بهش میگم پاندا.»
آلوشا: «خب اونوقت اون چی صدات میکنه؟»
ناشا: «خودت حدس بزن! یه حیوونیه که من هر وقت میبینم یاد مامان می افتم.»»
آلوشا: «خر؟ خری دیگه… !… نه!… ببخشید… منطورم اسب بود، اسب؟ اسب دیگه، اسب.»

پی‌نوشت:
البته اینم در نظر داشته باشین که حیوان مورد نظر ناشا بدون هیچ تردیدی جغد* بوده نه خر! 🙂

*راستش من گنجشکا رو بیشتر دوست دارم. فقط طرح چند تا از وسایل شخصیم جغده.

یک دیدگاه برای ”بوف کور

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.