– شما مهربونین، میدونین؟ من معجزه عشق و مهربونی رو تو دستای شما دیدم. با مهر و محبت شما جون گرفتم. شما بارها مرهم زخمای من شدین. از همهتون ممنونم.
– هیچ وقت سعی نکردم از همسر سابقم بد بگم. بیشتر از هر چیز بخاطر شان انسانی آدما و البته حضور بچههام. من همه این سالها فقط قصه خودمو گفتم. بجای توصیف آدمای روبرو، خواستم دیگران منو بشناسن. امید داشتم مردمی که منو به مادری قبول میکنن حتما متوجه میشن قضیه من جدیتر از این حرفا بوده که ممکنه در ظاهر به نظر بیاد.
– کسی میگفت تمام این دردای روحی و جسمی که میکشی نتیجه اون ظلمیه که با فرارت مرتکب شدی، یه کمی فکر کردم و دیدم چندان پرت هم نمیگه، ظلم کردم اما به خودم و بچههام. بجای اینکه چند سال اون زندگی رو تحمل کنم، بعد چهار سال و نیم توی دادگاه بجنگم برای اینکه حقوق انسانیم رو به دست بیارم، باید از همون اول دست بچههام رو میگرفتم و از ایران میرفتم تا حداقل به جای جنازهم، یه آدم سالم به اینجا برسه. ظلم کردم که این همه سال امید به کرامت انسانی در ایران داشتم.
– نه از کسی گله دارم، نه کینه، نه طلب. به طرز عجیب و غریبی همه چیز در من آرومه. به همه آدما حق میدم… این روزا تا چیزی میشه با خودم میگم: «آدما حق دارن منو دوست نداشته باشن.» از گفتنش دردم میاد، اما واقعا همینه. یه چیزی درون من شکسته و بد جوش خورده، من به همین شکل قبولش کردم و باهاش راحتم. سرتون سلامت، من از کسی گلهای ندارم.
– من زن سادهای هستم اما احمق نیستم و اصولا اگه احساساتم این قدر دمدستی بود این همه سال تنها نمیموندم. میشه خواهش کنم با من مثل احمقها رفتار نکنین؟ (مخاطبهای خاص)
نوشی عزیز کلا در همه اقوام و همه جای دنیا افراد یاوه گو و بی شعور یافت میشود، نویسنده کتاب «بی شعوری» واقعا خدمت بزرگی انجام داد با اعلام مظاهر این بی شعوری ها و عذابی که برای دیگران ایجاد می کنند.
اینکه یک بی شعور قبل از باز کردن دهان به یاوه گویی، لحظه ای آن عقل ناقص را بکار بیندازد و فکر کند که از موضوع گفتگو و از فرد مورد نظر هیچ چیز نمی داند واقعا انتظار بزرگی است!
به همه این بی شعوران توصیه می کنم بجای کنکاش در دلایل مشکلات و رنج دیگران، فکر و چاره ای برای خاک بر سری خود بیابند!
لایکلایک
درد داره اما میشه گذشت.
لایکلایک
کار درست رو شما کردی که عمرت رو حروم نکردی، که 20 سال دیگه بگی اگر فلان کار رو کرده بودم الان خودم و بچه هام وضعمون بهتر بود
لایکلایک
🙂
لایکلایک
برخیز و مخور غم جهان گذران / خوش باش و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی / نوبت به تو خود نیامدی از دگران
لایکلایک
🙂
لایکلایک
خوب طبعا هر کسی حق داره تصمیم بگیره یه آدمایی رو دوست نداشته باشه، فقط من نمی فهمم چرا باید کسی در مورد نوشی چنین تصمیمی بگیره؟ مگه کسی می تونه دوستت نداشته باشه؟ 🙂
لایکلایک
بــــــــــــــله، چه جورم. کسایی هستن که هیچم دوستم ندارن. اما اشکالی نداره 🙂
لایکلایک
تو خودت رو نجات دادي و جوجه ها رو. اين مهمه. تو نترسيدي و بالاخره خودتو كشيدي از چيزايي كه روحتو ميخوردند. اين مهمه از همه چي مهمتر. اينكه تو خيلي خيلي شجاع و بزرگ بودي و هستي.
لایکلایک
سوده جانم، کاش همه این چیزهایی که میگی باشم. اما من فقط مادر بودم. همین 🙂
لایکلایک