چندساله ماهی قرمز تنگ نخریدیم. چند سال پیشا که ماهی میخریدیم، به محض اینکه میمردن عزاداری توی خونه ما شروع میشد و چند روزی هم ادامه داشت. یه عادت بدی هم بچه‌ها پیدا کرده بودن که روی ماهیا اسم خودشونو میذاشتن و یکی مال این میشد، اون یکی مال اون. روزی ده بار به تنگ ماهی سر میزدن و بر حسب اینکه این زودتر میمرد یا اون، داد میزدن: «این داره میمیره!» یا با گریه میگفتن که: «اون مرد.» و البته به جای «این» و «اون» اسم خودشون رو میگفتن که من حتی دلم نمیاد تکرارش کنم.
نمیدونم این مردن هر ساله ماهیا بود که منو از فکر خرید ماهی عید درآورد یا شکنجه شنیدن خبر مرگ ماهیا به اسم خاص.
دور از جونشون، دور از جونشون.
خب ماهی نمیخریم، نمیمیریم که!
نوشی و جوجههایش 
Manam salhast ke deeghe nemeekharam. delam kabob meeshod in beechareha meemordan, badesh ham man bayad az toye tonge aab daresh meeyorvan, heech kaas deeghe kazer nabood dast bezane. yek mahi ceramic mah peyda kardan. zarfo por aab meekonam, uno meezaram tush : )
لایکلایک
ایده خوبیه. 🙂
لایکلایک
نوشی عزیز از راه دور برات یک شاخه میموزا ی فرستم. روزت مبارک 🙂
لایکلایک
مرسی عزیزم 🙂
لایکلایک
قربان حرف حساب! بي ماهي عيد نميشه مگه؟ منم هيچ وقت علاقه اي به خريد ماهي ندارم چون ميميرن خيلي زود
لایکلایک
سلام
من دوست دارم بخرم ولی نمیخرم ! چون جاشون خیلی کوچیکه و احساس میکنم حوصله شون سر میره !
لایکلایک
یه دوستی پیشنهاد میکرد باید جای وسیعی داشته باشن تا زنده بمونن. دمای آب هم باید دمای هوای اتاق باشه… نمیدونم. من دلشو ندارم دیگه ماهی بخرم.
لایکلایک