این مصاحبه آقای بدیعی با من در رادیو پویاست. اون روز من تب داشتم و صدام هم گرفته بود و اگه دقت کنین مدام سعی میکنم نفسم تا ته کلمه بکشه و بتونم کلمه رو کامل ادا کنم. چند بار وسط مصاحبه با یادآوری خاطرات گذشته بغض کردم اما سعی کردم معلوم نشه. چند بار هیجانزده شدم و چند بار هم صدام لرزیده، با این وجود فکر نمیکنم با شنیدن مصاحبه کسی احساس کنه این یه مصاحبه غمانگیزه، به نظر خودمم اصلا این طور نیست.
من سئوالها رو نمیدونستم و ترجیح میدادم که بدون اینکه بدونم چی پرسیده میشه همون موقع بهشون فکر کنم و جواب بدم. مصاحبه قطعا کوتاه شده و زمانش متناسب با زمانبندی برنامه.
این گفتگو رو بعدا توی فیس بوک و یوتوب هم پیاده میکنم و برای پخش اینجا میذارمش تا بتونم حفظش کنم. اما فعلا شما توی خود رادیو پویا بهش گوش کنین. شاید بهتر باشه واسه دوستایی که نمیتونن یه ساعت مصاحبه رو گوش کنن (یه ساعت کمتره اما با ترانههای وسطش تقریبا همین شده) متن رو بنویسم، الان نه، وقتی که مصاحبه رو توی فیس بوک میذارم متن گفتگو رو هم خواهم نوشت.
Bravo Nooshi!
I’m proud of you.
لایکلایک
🙂
لایکلایک
نوشی عزیزم شنیدم و تبریک می گم به نوشا و الوشا برای داشتن این چنین مادری. زنده باد حمایت عمیق مادری عاشق
لایکلایک
مرسی خانم مریم اما به نظرم به من بیشنر باید تبریک گفت بخاطر داشتن دوستایی مثل شما 🙂
لایکلایک