نوشتم: «تولدتون مبارک آقای فرجامی.»، نوشتن: «خیلی ممنون خانم وجوجههاش.» طنز و کنایه عنوانی که بهم داده شده بود اونقدر گویا بود که چند بار زمزمه کردم خانم وجوجههاش و بلند بلند خندیدم.*
حین یه صحبت دیگه برای دوستی نوشتم: «نمیدونم آقای فلانی» و احتمالا برای چندمین بار بود که به اسم فامیل صدا میکردم، چون جواب شنیدم: «:)))) من از طرف پدرم ازت تشکر میکنم که مدام ازش یاد میکنی.»
این یه واقعیته که من هنوز نمیتونم راحت مردا رو به اسم کوچیکشون صدا بزنم. زور بزنم فوقش بشه آقای اسم کوچیک، که دیگه بدتر یه جور نچسب و ناخوشایند میشه. حالا آقایون به کنار، اغلب برای تو گفتن به خانوما هم مشکل دارم. باید احساس صمیمیت کنم اگرنه همچنان شما شما گفتن باقی میمونه. توضیحم فایدهای نداره چون بعدش با ناراحتی میپرسن: «یعنی با من احساس صمیمیت نمیکنی؟»
.
من باید یه وقتی یه جایی یه جوری این موضوع رو توی خودم تمومش کنم. یعنی یا باید قبول کنم که نوشی هستم، همه هم منو همین نوشی صدا میکنن و منم صداشون میکنم پری، حسین، شهرزاد، پدرام، یا باید قبول کنم که به قول آقای فرجامی خانم وجوجههاشم و همچنان با سرسختی صداشون کنم آقای فلانی، خانوم بیساری.
.
*هنوزم کلمه وجوجههاش منو به خنده میاندازه. Vajoojehash
خیلی موجود جالبه :دی
شراگیم زند هم باحاله
لایکلایک
آره 🙂
لایکلایک
من هم همینطوریم. دقیقا همینطور. حتی به خانمهای خیلی جوانی که همسن دخترم هستند هم شما میگم.
راستی توی مصاحبه رادیو خیلی از حرفهاتون بیان کلمه به کلمه حرفهای من بودند. حتی اون قسمت که گفتید خوش شانس بودید. چون بهم ثابت شده تلاش و صبر و شجاعت (حتی در مقیاسی به بزرگی اونچه که شما تجربه کردید) همیشه نتیجه بخش نیست. برای موفقیتی که با خون دل به دست آوردید یک دنیا خوشحالم. خیلی خیلی خوشحال.
لایکلایک
سلام
البته من مدتی هست که دارم روی خودم کار میکنم بلکه بتونم راحتتر بگم تو، و به اسم کوچیک بقیه رو صدا کنم. بدون خانم و آقا. خصوصا در مواردی که اختلاف سنی اونقدر نیست.
در مورد خوش شانسی… بله، دنیای خوبی نیست و میتونست هر بلایی سر ما بیاد.
ممنونم از مهربونی و دوستتی تون. مرسی 🙂
لایکلایک