از مجموعه اعترافات یک مادر خسته

اعتراف میکنم حداقل شبی نیم ساعت در مورد خاورمیانه، داعش، اسلام‌گرایی‌ افراطی، اسلام‌ستیزی و اسلام‌هراسی غرب، اعتقادات دینی، بشریت و آرمانهای انسانی، خطرات جامعه مجازی، دوستان مجازی و تاثیر اونها روی زندگی واقعی، سرگذشت دخترایی که برای جهاد نکاح جذب داعش شدن، پسرایی که بعنوان جنگجو به داعش پیوستن و… با بچه‌ها صحبت میکنم.
یعنی میشه آدم یه شب سر راحت رو زمین بذاره؟

یک دیدگاه برای ”از مجموعه اعترافات یک مادر خسته

  1. کار بسیار درستی می کنید، شابد برای امثال ما ( البته من اونقدر بزرگ نیستم و تجربه ندارم 🙂 ) خیلی راحت باشه درک وحشی گری های داعش اما برای بچه ها و به خصوص نسلی که بیرون از یک کشور دین زده مثل ایران، سومالی و … بزرگ می شه درک این نکته که اجرای احکام و شریعت و این سری مزخرفات هیچ دردی دوا نمی کنه که خودش درد هستش سخت و غیر ممکن باشه، اتفاقا نمونه های خفیف ترش برای من و دوستانم مواجهه با افرادی هستش که در اینجا تبلیغ مسیحیت و یا اسلام می کنند و ما خیلی راحت می تونیم بهشون نه بگیم و با دعوتشون قانع نشیم با حتی به چالش بکشیمشون چون ما از خود وسط وسط دین اومدیم بیرون می دونیم که ملغمه ای بد ناچسب برای ماست

    لایک

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.