فکر کنم دو ساعتی میشد که آلوشا داشت چت میکرد. نه حاضر بود بره توی اتاقش، نه تن صداشو پایین میآورد. بلند صحبت کردنش اونقدر ناشا رو عصبی کرده بود که بلاخره از اون سر اتاق داد زد: «آلوشا خفه شو!» هرچند حق با ناشا بود اما بدون واکنش نموندم. با اخم نگاهش کردم و گفتم: «با برادرت درست صحبت کن. مودب باش.» بیحوصله و آروم گفت: «باشه.» و بعد بدون معطلی داد زد: «آلوشا لطفا خفه شو!»
یاد این سریال های طنز افتادم که پدر به بچش می گفت: آخه عزیزم، گلم، نفهم، بی شعور چرا این کارو کردی ؟ 🙂
لایکلایک
حالا جالب اینجاست که گنجینه لغات این بچه ها محدوده، گاهی فکر میکنم اگه ایران میموندیم این دو تا برای خودشون ماجراهایی داشتن. 🙂 فعلا که نصف حرفهاشون انگلیسیه که برای من درک طنزش سخته
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
😀
لایکلایک
:))))))
لایکلایک