نشسته بودیم توی هال و هر کدوممون سرمون توی درس و مشق خودمون بود که آلوشا ازم چیزی پرسید. خب من اصلا متوجه سئوالش نشدم واسه همین بهش گفتم: «میتونی یه کمی دقیقتر توضیح بدی؟ مثال بزنی؟» و آلوشا هم با حرارت تمام سعی کرد با مخلوطی از کلمات بریده بریده و حرکت دستش بهم حالی کنه که منظورش گردباده. اما قبل از اینکه من بخوام کلمه درست رو بهش بگم ناشا پیشدستی کرد و با اعتماد به نفس تمام گفت: «وقتی مامان میگه توی خونه فارسی صحبت کنین واسه همین وقتاس که گیر نکنی. اینی که تو میگی بهش میگن بادپیچ. فهمیدی؟»
.
پینوشت: حالا نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم! اما من اگه توی فرهنگستان ادبی کارهای بودم حتما این کلمه بادپیچ رو برای یه امر بخصوص دیگهای در نظر میگرفتم! 🙂
باد پیچ عالی بود 🙂
لایکلایک
🙂
لایکلایک
پیش خودمون بمونه اما من حبوبات می خورم بادپیچ می شم! فکر کنم معادل بسیار خوبی برای مزاج های ناسور باشه!
لایکلایک
:)) خودشه!
لایکلایک