حکم حکومتی

ورقها رو بر زدم و گفتم: «پس چی شد؟ حاکم حکم رو تعیین میکنه و با همون ترتیبی که گفتم بازی میکنین و برگه سر میندازین. هر جام لازم بود ورق بقیه رو میبرین. بقیه چیزا رو هم که خودتون بلدین.» بعد شروع کردم به دست دادن و همزمان گفتم: «ضمنا انگلیسی حرف زدن هم در کل بازی ممنوع. من چه میفهمم شماها چی میگین؟ فقط فارسی حرف میزنین. تقلب مقلب هم در کار نباشه لطفا.» و وقتی از دست دادن فارغ شدم رو به ناشا کردم و گفتم: «خب خانوم جون، حکم چیه؟» ناشا یه کمی مکث کرد، یکی دو تا ورق رو جابجا کرد و بعد خیلی جدی گفت: «خشتک!»
.
موندم مگه خشتک چقدر توی خونه تکرار شده که بیشتر از خشت توی ذهن ناشا مونده؟

یک دیدگاه برای ”حکم حکومتی

  1. فکر می کردم از این شاهکارهای کلامی فقط خودم ایجاد می کنم! آی خواهرم مسخره ام می کنه …
    از قول من به ناشا جون یک «پنج» بده 😀

    لایک

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.