وقتی میخوای به استاد، به این استاد خاص منظورمه، ایمیل بزنی، طبق دستورالعملی که برات همون روز اول کلاس روشن کرده، باید توی موضوع نامهت بنویسی که کدوم دوره تحصیلی هستی، کدوم درس رو باهاش داری و توی کدوم گروه شرکت میکنی، بعد در ادامه توی موضوع نامه بنویسی که مشخصا این نامه راجع به چیه، راجع به جزوه ست؟ غیبتت؟ امتحان؟ وقت ملاقات ازش میخوای؟
بعد تازه میرسیم به متن نامه، سلام و احوالپرسی مودبانه، نه زیاد و نه کم. بعد نوشتن موضوع و خداحافظی معقول. حق نداری غلط املایی یا گرامری داشته باشی. باید حساب و کتاب همه ویرگولها و فاصلهها رو داشته باشی. حواست باشه که چطوری نامه رو شروع میکنی و چطوری تمامش میکنی. تعداد پاراگرافهات هم باید نسبت به موضوع تنظیم کنی. اگه حتی یه مورد رو رعایت نکنی نه تنها جواب ایمیل رو نمیگیری، بلکه از نمرهت هم ممکنه کم بشه. چرا؟ چون نامهنگاری بخش مهمیه از درسی که میخونیم.
نتیجه اینکه ترجیح میدی تا جای ممکن ایمیل نزنی یا اگه زدی صد و پنجاه و پنج بار از سر تا ته، از ته تا سر و از وسط به سر و ته بخونیش تا مطمئن بشی همه چیز درسته.
حالا…
حالا امروز همین استاد یه ایمیل فرستاده با عنوان امروز کلاس تعطیله. یه EOM* هم چسبونده ته جملهش توی عنوان ایمیل. نه متنی، نه هیچی. همه محتوای نامه عنوانشه. باید تا ته قضیه رو بخونی. نه که بد باشه… خیلی هم خوب، فقط دلم برای دانشجو جماعت سوخت.
حیف از اون همه ضرباهنگ که وقت ایمیل نوشتن میشمریم.
.
*End of message
بایگانی ماهانه: اکتبر 2015
نوازنده جوان
قرار شده تکنوازی یکی از آهنگهای کنسرت جاز مدرسه با ناشا باشه. میخواد برای آهنگ لویی لویی* یه سولو ارائه بده با نتهای c-blues-scale-tenor-saxophone** که چهار میزان*** طولانی باشه. کسی ایده ای داره؟
.
* منم اول ذوق کردم فکر کردم برادر لویی مدرن تاکینگ رو میگه. چنان نگاه عاقل اندر سفیهی بهم انداخت که صدام در جا خفه شد. منظورش Louie Louie بود.
** من کلا بی تقصیرم! هر چی که گفت همون رو نوشتم. =D
*** انگلیسیش میشه Measure یا Bar. فارسیش رو از ویکی نگاه کرد
خشم ویرانگر
خوشگل بیدار
آسمان پرستاره، آرزوهای بیشمار
آلوشا از همه تشکر کرد. خیلی هم هیجان زده بود. این عکس رو هم بهم داد که اینجا بذارم و گفت که به اون چیزی که میخواسته رسیده. 🙂
پینوشت:
نمیدونم چقدر با نوشته های قدیمی من آشنا هستین، اما بزرگترین عشق این پسر همه عمرش رانندگی بوده و البته ناگفته نمونه که یکی از بزرگترین آرزوهاش وقتی که مهد میرفت این بود که من بونکر سیمان بخرم و با اون ببرمش مهد.
زاد و رود
** شونزده سالگی میتونن امتحان آیین نامه بدن.