من دوره حاملگیم رو تنها گذروندم. سخت بود. حالا از ویار و تهوع که بگذریم، زن حامله دچار یه جور اضطراب عجیب و غریب هم میشه که توی حالت عادی اصلا براش مطرح نیست. من تنها بودم. منظورم تنهایی روحی فقط نیست، واقعا هیچکس نبود. هیچکس حضور فیزیکی هم حتی نداشت.
دوست نداشتم سزارین بشم. به نظرم احمقانه بود. به دکتر میگفتم حالا شما دوست دارین بهش بگین سزارین، اما به هر حال عمل جراحیه و عوارض بعد از عمل رو هم داره. از خودم که بگذریم همیشه فکر میکردم سزارین مثل اینه که یکی با لگد بزنه توی کمر بچه و از خواب عمیق بیدارش کنه. میگفتم زایمان طبیعی طول میکشه، بچه میفهمه، ذره ذره مثل مادر برای دنیای جدید آماده میشه.
دکتر میگفت نمیشه. آخرش هم کار به منطق و استدلال کشید و من متقاعد شدم که نمیتونم زایمان طبیعی داشته باشم. هر چند که تا صبح روز زایمان با عصبانیت زیر لب غرغر میکردم و میگفتم حتی مارمولکها هم طبیعی تخم میذارن.
من هیچی از مادری نمیدونستم. هیچکس رو هم نداشتم که بهم بگه چکار باید بکنم. گاهی تموم اون کتابایی هم که خونده بودم کارساز نبودن. من با آلوشا (و بعدها ناشا) بزرگ شدم. من از اونا یاد گرفتم چطوری مادری کنم.
امروز تولد آلوشای منه و من به جای یه آلوشای سه ساله که بزرگترین عشقش ماشینبازی بود و بعدا که بزرگتر شد محبوبترین برنامه تلوزیونیش Top Gear*، پسری رو میبینم که اولین برنامهش در اولین روز ورودش به دنیای آزاد آدم بزرگا اینه که بره و امتحان آییننامه رانندگی بده**.
امروز تولد آلوشای منه. شونزده سال گذشته و حالا من با پسر یک متر و هشتاد و پنج سانتیمتری طرفم و به سختی میتونم باور کنم یه روزی با دکتر سر زایمان طبیعیش چونه میزدم.
.
.
*فکر کنم توی ایران ترجمه شده تخته گاز
** شونزده سالگی میتونن امتحان آیین نامه بدن.
** شونزده سالگی میتونن امتحان آیین نامه بدن.
واي مبارك باشه. من هم به عنوان يك خواننده كه داستان جوجه هاي نوشي را دنبال مي كرد نمي تونم باور كنم يك جوجه ي كو چك الان جوان برومندي شده. اميدوارموكه امتحان رانندگي را هم قبول بشه و همينطور «تخته گاز» با موفقيت جلو بره
لایکلایک
مــــــــــــــــــرسی 🙂
لایکلایک
مبارکش باشه 🙂
سخته نوشی جان، حتی برایم قابل تصور هم نیست تنهایی در آن وضعیت و نبود حمایت. با اینحال هر روز برای خیلی زنها در گوشه و کنار دنیا همین اتفاق می افته …
لایکلایک
آو متاسفانه بسیاری بدتر از این رو هم تجربه میکنن…
لایکلایک
مبارکه خیلی. چه پسر بلندی!
من چونه می زدم که منو سزارین کنن که نکردن. آخر سر هم بچه بیچاره رو با فورسپس کشیدن بیرون.
لایکلایک
اتفاقا من هنوز هم معتقدم زایمان طبیعی برای بچه بهتره. چون زمان داره که متوجه اتفاقات اطرافش بشه.
لایکلایک
تولدش مبارک با ارزوی بهترین ها برای شما و جوجه ها
لایکلایک
ممنون سرمه عزیز
لایکلایک
ماشالله به این قد و بالا
هزار احسنت به مامانشون.
لایکلایک
tavalodesh mobarak.. che khob ke hast va che khobtar ke shoma mamanesh hastin
لایکلایک
ممنــون 🙂
لایکلایک