ترانه درونی

این متن رو درسته از وبلاگ آرامگاه زنان رقصنده برداشتم و اینجا آوردم. پیشنهاد نوشتن در مورد این موضوع از من بوده. حالا هم از همه شما خواهش میکنم که ترانه درونیتون رو پیدا کنین. شما میتونین پنج نفر رو اسم ببرین و ازشون بخواهین که ترانه درونیشون رو به شما معرفی کنن.
من آدم خیلی خوبی برای راه انداختن بازیهای وبلاگی و فیس بوکی نیستم. اما ممکنه این بار روی منو زمین نندازین؟
.
«ترانه درونی»
ما این هفته موضوعی برای بحث نگداشتیم. خواستیم به خودمون استراحت بدیم و موضوعی رو به عنوان موضوع آزاد انتخاب کنیم. اما در عمل موضوع آزاد این هفته ما، بیشتر از موضوعات معمول هر هفته از ذهن ما کار کشید و زمان برد! شاید چون اسمش روی خودش بود، درونی بود…

موضوع آزاد ما ترانه درونیه.

هر آدمی وقت تنهایی، وقتی که سرش به کاری گرمه، قدم میزنه، ظرف میشوره، خونه رو مرتب میکنه، یا از پنجره به بیرون خیره میشه ناخودآگاه ترانه‌ای رو زمزمه میکنه. گاهی می‌تونه یه ترانه خارجی باشه، گاهی ایرانی، گاهی بدون اینکه حتی متن ترانه رو بدونه، فقط آهنگش رو زمزمه می‌کنه، یا سوت می‌زنه.

ترانه درونی اون ترانه‌ای نیست که گاهی توی سرتون می افته و برای مدت محدودی هی تکرار میشه. ترانه درونی گاهی برای سالها شنیده نشده، ترانه روز نیست، گاهی حتی خودتون هم یادتون نمیاد آخرین بار کی بهش گوش کردین.

همه ما حداقل یه ترانه درونی داریم. بعضیا فقط یکی، بعضیا چند تا، اما همه ما حداقل یه ترانه درونی داریم و اگه در درون خودمون بیشتر از یه ترانه سراغ داشته باشیم یکی از اونها درونی‌تر از بقیه ست.

پیدا کردن ترانه درونی آسون نیست. بعضیا فکر میک‌نن یعنی ترانه‌ای که خیلی دوستش داریم، یا بلدیم خوب بخونیمش، یا ترانه‌ای که انتخابش کردیم و خیلی شیک و مرتب ارائه‌ش می‌کنیم. اما ترانه درونی هیچکدوم از اینا نیست. انتخاب نشده. خودش اومده و سر جای خودش نشسته. شاید لازم باشه که روزها به کمین خودتون بشینین تا پیداش کنین. موقعی که حواستون نیست. موقعی که اصلا به ترانه درونی فکر نمی‌کنین و یهو به خودتون میاین و می‌بینین دارین ترانه درونیتون رو زمزمه می‌کنین.

میدونم بعد از خوندن این توضیحات حتما شما هم به فکر افتادین که ترانه درونی شما چیه… خیلی هم خوب. اگه ما از شما بخوایم که ترانه درونیتون رو پیدا کنین این کار رو میکنین؟ به ما می‌گین ترانه درونی شما چیه؟
.
پی‌نوشت برای مخاطبین خاص:
اگه احتمالا بعد از خوندن این متن و توضیح در مورد ترانه درونی، برای بعضی از شماها حضور کسی تداعی شد، شک نکنین که اون آدم خود من بودم.