گذشته از اینکه من خوزستانی هستم و گذشته از اینکه چندان برف رو دوست ندارم، اما یخبندون و سرمای اخیر ونکوور دیگه داره برام نگرانکننده میشه.
ونکوور یکی از معدود شهرهای کاناداست که میشه شب زمستون توی فضای باز خوابید و از سرما و یخزدگی نمرد. شاید به همین دلیل شده مقصد کارتنخوابهای کانادا که ترجیح میدن فصل سرد اینجا باشن.
چند وقته اینجا سرمای بدی اومده و انگار خیال رفتن هم نداره. برف و یخزدگی جای خود… سرما و سوز داره بیداد میکنه، اونم واسه شهری که مردمش چندان به این نوع سرمای استخوونسوز اونم به این مدت طولانی عادت ندارن.
امشب که برمیگشتم خونه چشمم همه ش دو دو میزد ببینم کارتنخوابی توی خیابون هست یا نه، هرچند که اگه بود هم، به جز خریدن یه وعده غذا و نوشیدنی گرم از دست من کار خاصی براش برنمیاومد… اما کسی نبود. ته دلم خوشحال شدم و فرض کردم که احتمالا سرپناهها بهشون جای خواب دادن.
قبول کنیم برف قشنگه، اما واسه کسی که خونه داره، خونهش گرمه، غذاش براهه و جای خوابش مرتب.