داشتم دنبال یه کارت تبریک مناسب برای عید میگشتم که برخوردم به اینا که البته ربطی به عید ندارن اما کلی حال منو جا آوردن.
این کارتها رو بچهها برای من درست کردن. از بس بهشون غر میزنم همیشه که هیچی برای من نخرین. البته نتیجه عالیه. من کلی کارت نقاشی شده و ویدئوی طنز و جدی ساخته شده دارم که واسه روز تولد و روز مادر گیرم اومده. کاردستی هم هست، البته بچه تر که بودن میساختن.
بنا به مستندات و تاریخی که پای کارت زده بودن میشه شیش سال پیش. البته شیش سال پیش من چهل ساله بودم و وروجکها سنم رو اشتباه نوشتن چهل و دو!
.
نقاشی روی کارت آلوشا منم. طبعا با عینک آفتابی گرد جان لنونی. والا من یه دونه عینک گرد بیشتر ندارم نمیدونم چرا این توی ذهن این بچه رفته، و البته حواسش هم بوده که بنویسه دارم به آهنگهای گروه محبوبم گوش میکنم: بیجیز
.
نقاشی روی کارت ناشا طرح فرش ماشینیه که توی اتاقش انداخته بودم. چیزی که توی کارت ناشا خیلی خودنمایی میکرد متنیه که به انگلیسی نوشته بود، برای ترجمه به گوگل ترانسلیت داده و بعد برای من فارسیش رو نوشته… ببخشید نقاشی کرده نوشته فارسی رو!
.
نوشتههای روی کارت طولانیتر بود، طراحی پشت و رو داشت. من طرح اصلی روی کارت و متن اصلی توی کارت رو برداشتم و بقیهش رو اضافه نکردم (کارت آلوشا سادهتر بود، کارت ناشا ورژن انگلیسی نوشتههاشو هم داشت، به اضافهی طراحی پشت کارت.) ضمنا مجبور شدم امضا و اسم واقعی ناشا و اسم واقعی آلوشا رو حذف کنم.