بعضیا به مهربونی شناخته میشن. یعنی از خیلیها بپرسی میگن فلانی آدم بامحبت و مهربونیه، اما همین آدمای مهربون وقت کینه و دلخوری نه بخشش میفهمن، نه اشتباه خودشونو قبول میکنن. چنان واکنش عجیب و غریبی نشون میدن که فکر میکنی این همون قبلیه؟!
این چند روزه مدام از خودم میپرسیدم این آدما واقعا مهربونن یا اداشو در میارن؟ حالا به این نتیجه رسیدم که کسی نمیتونه خلاف ذاتش عمل کنه… توهم مهربون بودن دارن.
دفعه دیگه وقت دیدن این جور آدما، دو پا دارم، دوتا پای دیگه هم قرض میکنم و قبل از اینکه ادعای مهربونیشون خفهم کنه با حداکثر سرعت دور میشم.
واااای چه تجربه ی سخت و دردناکیه. جراحت اینجور ضربه ها نه هیچوقت از دل و روح آدم پاک میشه و نه هیچوقت از یادم آدم فراموش میشه. تازه… ترسِ تکرارش از طرف دیگری/ دیگران هم مدام همراه آدم هست!
لایکلایک
جراحت نه، اما طعم تلخش توی دهنم مونده هنوز
لایکلایک
وان هاندرد پرسنت اگرییییییی، باید از ایشان گریخت
لایکلایک
:)) داشتم فکر میکردم وان هاندرد پرسنت احتمالا اسم شخصی ست که یک رگ آلمانی داره و باقیش به باید فرانسوی باشه (وان مثل لودیگ وان بتهوون -هرجند خودشون فان تلفظ میکنن) و فرانسوی بخاطر دوسنت اگزوپری (که دوسنتش شده بود پرسنت!)
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر