تعداد آقایون لیست دوستای فیسبوکی من خیلی کم بود. اینو همین طوری نمیگم، میدونم، یعنی کاملا حسابشده دارم مینویسمش.
به جز آقایونی که وبلاگنویس بودن یا از دوره وبلاگنویسی منو میشناختن، به ندرت درخواست دوستی از طرف آقایون داشتم. شاید علتش وجه غالب مادرانه نوشتههام بود، شاید چون سرگذشتم یه نه محکم به قوانین مردسالارانهست، شاید چون چهل و شش سال و چندی سن دارم و جذاب به نظر نمیام. شاید چون افسانه ناقض حقوق پدر بودن من ناخودآگاه ته ذهنشون رسوب کرده (گفتم افسانه، یعنی واقعیت نداره.) خلاصه کار ندارم، بنا به هر دلیلی تعداد درخواستهای دوستی آقایون خیلی کم بود و حتی با احتساب درخواستهایی که خودم برای آقایون فرستاده بودم بازم اصلا تعداد خانمها با آقایون قابل قیاس نبود. موضوع رو وقتی وبلاگ آرامگاه زنان رقصنده رو راه انداختم فهمیدم. هر بار لیست دوستان رو زیر و رو کردم تا از آقایون خواهش کنم به عنوان مهمان هفته یه متن واسه ما بنویسن، متوجه این نسبت نابرابر شدم.
حتی یه بار با دوستی که خودش هم از دوستان خیلی قدیمی وبلاگنویس و البته آقاست صحبت میکردم، اینو که گفتم خندید و گفت نوشی، مردها خواننده های خاموش وبلاگ تو هستن. کلی سر همین خاموشی خندیدیم و بعد بحث فراموش شد و رفت. تا کی؟ تا همین چند روز پیش که نوشتم من همه درخواستهای دوستی رو جواب دادم و اگه کسی اشتباهی درخواستش رد شده دوباره بفرسته، و خب باید اعتراف کنم توی دو روز اول تعداد درخواستهای دوستی به طرز عجیبی زیاد بود که جای خوشحالی داره و محل بحث من نیست، نکته این بود که این بار از هر سی درخواست دوستی فقط یه دونهش از طرف خانمها بود! و همهش هم از آدمای جدید، نه اونایی که درخواست دوستیشون رد شده بود.
اومدم همون روز یه متن بنویسم و بپرسم جریان چیه، بعد دیدم این موضوع هم یکی از راههای خفه کردن و کوبوندن خانمهاست که هان، ببین داره میگه من چقدر عالی هستم که فقط آقایون برام درخواست دوستی میفرستن، پس ساکت موندم. بعد طاقت نیاوردم و به یه دوست قدیمی خانم گفتم تو بگو چه خبره، که جوابی نداشت. از یه نفر دیگه هم با شک و تردید فراوون پرسیدم، اون هم جوابی نداشت. منم یواش یواش بیخیال قضایا شدم و درخواستهایی که به نظرم خیلی دور بودن کنار گذاشتم و بقیه رو با تردید تایید کردم.
حالا گذشته از اینکه من هنوز نمیدونم جریان چی بود که یکهو این همه درخواست دوستی از آقایونی داشتم که اصلا نمیشناسمشون، کسایی که هرگز برام کامنت نذاشتن، پای هیچ مطلبی، چه توی فیسبوک یا وبلاگ خودم یا مطالب دیگران با من وارد بحث نشدن، ازشون لایک نداشتم، گاهی هیچ دوست مشترکی با من ندارن، گاهی حتی به نظر میرسه که عربزبان، پاکستانی یا ترکیهای باشن… خلاصه گذشته از نیت اصلی پشت این قضایا و دلایل و نتایجش خواستم از فرصت استفاده کنم و بگم این هفته وبلاگ آرامگاه زنان رقصنده موضوع «خشونت علیه مردان» رو به بحث گذاشته. خوشحال میشم حالا که حداقل پنجاه نفر آقا به لیست دوستان من اضافه شدن اون وبلاگ رو بخونن، نظرشون رو بنویسن تا منم متوجه بشم «ربات فرستنده درخواست دوستی» یا «مامور از نوع خاص» پشت اون درخواست نیست، البته این دعوت البته فقط برای دوستان «تازه مشترک فیسبوک نوشی شده» نیست، دعوت از همهست، فارغ از زن یا مرد بودن، خوشحال میشم که کامنتتون رو ببینم.
پینوشت:
دوستان وبلاگنویس، حساب شما جداست. چون به منتهای قبلی هم دسترسی ندارین و نمیدونین همه چیز از پاکسازی فهرست دوستانی که برای فیس بوک نوشی درخواست دوستی فرستاده بودن شروع شده. این متن قطعا میبایست توی فیس بوک باقی میموند اما چون به نحوی اعلام برنامه آینده وبلاگ آرامگاه زنان رقصنده بود اینجا هم درج شد.
سلام. سایت یک پزشک توی زمستون یه لیست از وبلاگهای خوب رو منتشر کرده بودکه یه عالمه وبلاگ به علاوه این وبلاگ تو اون لیست بود. من فکر میکنم این سیل از ادمهای جدید از اون قضیه نشئت میگیره. خودمم از همونجا اومدم((:
لایکلایک
خب اون میشه زمستون. الان خیلی گذشته. بعدهم من در مورد فیس بوک نوشی صحبت کردم. یک پزشک در مورد آرامگاه زنان رقصنده نوشته بود یا نوشی و جوجه هایش؟
لایکلایک
خب اینجا ادرس اکانت فیسبوک هم هست دیگه. نمیشه بگی در موردشون حرف زده بود فقط جفتشون توی لیست بودن.https://goo.gl/nXPhRz
لایکلایک