سیاهی‌لشکر

نشستیم از سر بیکاری یه سریال ترکی نگاه می‌کنیم. هنوز ده دقیقه از سریال نگذشته که سری تکون میدم و میگم: «چقدر بد بازی میکنن.» ناشا کنارمه، میگه: «آره.» ادامه میدم و میگم: «انگار اصلا بازیگر حرفه‌ای انتخاب نکردن. خواستن ارزون تموم شه، رفتن سراغ سیاهی‌لشکرا و بهشون گفتن بیاین بازی کنین.» بازم ناشا میگه: «آره!»

میخوام بقیه سریال رو نگاه کنم که یه لحظه شک میکنم. رومو برمیگردونم سمت ناشا و ازش میپرسم: «تو میدونی سیاهی‌لشکر یعنی چی؟» میگه: «آره!»

میخندم و میگم: «این که همه‌ش شد آره. خب سیاهی‌لشکر یعنی چی؟» یه کمی مکث میکنه و با تردید میگه: «یعنی یه چیز بد، خراب شده، له شده… آره؟» سعی میکنم جلوی خنده‌مو بگیرم. میگم: «خب چطوری فهمیدی معنیش میشه این؟» میگه: «لشکر که منو یاد لاشخور انداخت، سیاهم خوب نیست دیگه، مثل میوه که سیاه و له میشه.» اینجا که میرسه دیگه میترکم از خنده.

خدا از سر تقصیراتم بگذره، یعنی انگلیسی منم این جوریه؟

پی‌نوشت:
دوستان نگران نباشن، وقتی براش گفتم سیاهی و لشکر یعنی چی و توی سینما معنی سیاهی‌لشکر چیه تا نیم ساعت هی بلند بلند میخندید، مکث میکرد، بعد انگار دوباره یادش می‌افتاد، بلند میزد زیر خنده.