قبض اداره پست رو که دیدم لبخند زدم، حتی اسکنش هم کردم که نگهش دارم. اما بعد یادم رفت که چرا لبخند زده بودم.
رفتم اداره پست و قبض رو گذاشتم روی میز و سراغ بستهم رو گرفتم. کارت شناسایی خواست، نشون دادم. یه نگاهی بهش انداخت و رفت بستهم رو آورد و گفت: «نوشی اینجا رو امضا کن.» با تعجب، یعنی تعجبی که نمیتونین تصور کنین چقدر شدید بود سرمو بالا آوردم و گفتم: «ببخشید؟» تاکید کرد: «امضا»، گفتم: «بله حتما، اما شما منو چی صدا کردین؟» گفت: «نوشی، مگه شما نوشی نیستین؟»
میخواستم به دخترک چشم بادومی آسیایی باجه پست بگم نکنه شما هم از خوانندههای وبلاگ هستین که انگشتش رو گذاشت روی اسم گیرنده بسته: Ms. Nooshi
ممنونم که کتابم رو برام از تهران گیر آوردی و فرستادی و ممنونم به خاطر کتاب دیگه… ممنونم که هستی رضا. دنیا بدون آدمایی مثل تو خیلی خالی بود.